آقاي مسافر كه جلو نشست راننده گفت :
آقا دو نفر حساب مي كني يا مسافر بزنم؟
- نه دو نفر حساب كن!
راه افتاد راننده . به ميدان نرسيده مرد گفت نگه دار . راننده ترمز كرد . مرد از ماشين پياده شد. دست كرد توي جيب و يك پنجاه توماني مچاله شده به طرف راننده گرفت. راننده گفت:
- دو نفر ميشه صد تومان آقاي محترم!
- برو بابا تو هم واسه من حالا راننده شدي!
راننده پياده شد رفت طرف مسافر . سينه به سينه او ايستاد.
- ببينم مگه من با شما همون اول طي نكرده بودم؟
مرد دست در جيب كرد و با عصبانيت اسكناسي در آورد به راننده داد.
- بگير بينم حالا واسه ما زنا هم شوفر تاكسي شدن!!
راننده اسكناس را ريز ريز كرد و توي صورت مسافر پرت كرد.
- پول كسي كه هنوز نفهميده نان در آوردن از بازو زن ومرد نداره هيچ ارزشي نداره برا من.
from: http://manotaxim.persianblog.com/
0 Comments:
Post a Comment
<< Home