5/30/2004

TEHRAN EARTHQUAKE
یه منبع موثق که زلزله بم و رودبار و مازندران رو هم پیشبینی کرده بود گفته که تا 10 روز دیگه یه خبرایی هست.
!!
راهنمای عملی زنده ماندن در زلزله
اين نوشته خاص زلزله در تهران نوشته‌شده‌است که به گفته بسياری از کارشناسان حدود بيست و دو سال تأخير داشته‌است و اين تأخير اصلاً خبر خوبی نيست، چون تاخير باعث انباشته‌شدن انرژی می‌شود. انتظار می‌رود زلزله -اگر بيايد- با قدرتی بالاتر از 7 (در مقياس ريشتر) خواهدبود.



پيش از آن که زلزله اتفاق بيفتد...


• اول از همه به فکر مکانی باشيد که در آن زندگی می‌کنيد. بسياری از بناهای تهران خصوصاً در مرکز و جنوب شهر قديمی هستند، خانه‌هايی بدون اسکلت فلزی. تا قبل از تصويب قانون ايمن‌سازی منازل در دهه شصت، بسياری از خانه‌هايی که با اسکلت فلزی ساخته‌می‌شدند هم اصول ايمن‌سازی را رعايت نمی‌کردند. ضمن اينکه اصولاً بساز و بفروش‌های تهران افرادی هستند که اصولاً صلاحيت ساخت مسکن را ندارند و غالباً تشکيل شده‌اند از افراد کم‌سواد و سودجو که برای سود بيشتر حاضرند با جان شما معامله کنند. اما چيزی که مسلم است خانه‌های قديمی حتی تاب مقاومت در برابر زلزله پنج ريشتری را ندارند. اگر در چنين مکانی زندگی می‌کنيد حتماً به فکر تهيه يک مکان ايمن باشيد. شايد يک روز معيار انتخاب مسکن مناسب را برايتان نوشتم، اما فعلاً دست‌به‌نقد اگر می‌توانيد نقشه‌ای از گسل‌های تهران تهيه کنيد و به شدت از تهيه مسکن روی مرز گسل‌ها خودداری کنيد. هيچ ساختمانی با هر درجه ضريب ايمنی در مرز گسل‌ها سالم نخواهندماند.

• شصت در صد زلزله‌ها در نيمه‌شب اتفاق افتاده‌است. بعيد نيست که زلزله تهران هم جزو همين شصت‌درصدی‌ها باشد. فراموش نکنيد که بعد از اين لباس کامل را در کنار تخت و در دسترس قرار دهيد.

• همين الان که اين نوشته را تمام کرديد برويد دو تا بطری نوشابه خانواده خالی را از آب پر کنيد و داخل ماشين بگذاريد. حواستان باشد که هميشه آن را پر نگه داريد و دو بطری ديگر هم پر آب کنيد و در مکانی امن در خانه قرار دهيد. من فکر می‌کنم کابينت‌های آشپزخانه جای بدی نباشد.

• مکان‌های امن خانه را از همين الان شناسايي کنيد.

• يک ساک کوچک تهيه کنيد. سعی کنيد از نوعی باشد که دسته بلند دارند و روی دوش قرار می‌گيرند. يا يکی از اين کوله‌پشتی‌ها که قديم‌ها برای کوه‌نوردی و در حال حاضر برای مدارس استفاده می‌شود. چند تا کنسرو تن ماهی، کمی خشکبار، قند، يک راديوی کوچک و يک چراغ قوه داخل آن بگذاريد. برای تمام اين وسايل باطری تهيه کنيد و حواس‌تان باشد هر دو ماه باطری را عوض کنيد. قوطی‌های تن ماهی را قبل از سررسيد مهلت مصرف عوض کنيد. اگر جا شد بطری‌های آب را هم داخل همين ساک قرار دهيد. پيچ‌گوشتی، شمع، چاقو، سوت، آچار فرانسه را هم داخل همين ساک قرار دهيد. لوازم کمک‌های اوليه را در اين ساک قرار بدهيد. شامل يک قيچی کوچک، باند استريل، چسب، قرص آنتی‌بيوتيک و استامينوفن، قرص اسهال، الکل و داروی مسکن. اگر دارويی داريد که عدم مصرفش باعث مرگتان می‌شود از آنها هم چند تايی در ساک قرار بدهيد. اگر از سوييچ ماشينتان دو تا داريد يکی را داخل ساک قرار دهيد. اگر نداريد برويد يکی تهيه کنيد بعد آن را داخل اين ساک قرار دهيد. يک بسته دستمال کاغذی رولی فراموش نشود. چند متر طناب، حوله کوچک، مقداری پول و طلا يک يا دو قطعه خيلی کوچک از يادگاری که خيلی برايتان ارزش دارد. (بيخود بارتون رو سنگين نکنين. شايد ناچار بشين روزها اين ساک رو حمل کنين. به نظر من اگر ازدواج کردين سی‌دی عروسيتون، بهترين چيزه.)

• داخل اتاق خواب را از لوستر و تابلو و اکواريوم و آينه و هر چه وسايل اينطوری است خالی کنيد. تنها يک تخت برای اتاق خواب کافی است و احياناً يک ميز آرايش بدون آينه. همين لوازم را از اتاق خواب بچه برداريد. در مورد اتاق خواب او با سخت گيری بيشتری کار کنيد.

• با خيال نسبتاً راحت بخوابيد.



اگر زلزله اتفاق افتاد...

• قبلاً برايتان گفتم تمام جاهای امن خانه را مشخص کنيد. چهارچوب درها، زير ميز نهارخوری و کنار ستون‌ها بهترين مکان‌ها هستند.

• اگر هنگامی که خواب بوديد ديديد که زمين می‌لرزد زياد به خودتان زحمت ندهيد، تا از گيجی خواب بيدار شويد زلزله تمام شده‌است. مدت زلزله بين سی ثانيه تا يک دقيقه است. اگر از شانس بدمان زلزله يک دقيقه‌ای نصيبمان شد باز هم از جايتان تکان نخوريد در جايی که هستيد بمانيد و سرتان را حفظ کنيد. چون ساختمانی که سی ثانيه جلوی زلزله ايستادگی کرده‌است سی ثانيه ديگر هم ايستادگی خواهدکرد (ايشاله). اگر دسترسی شما به يکی از اين نقاط امن فقط با يک گام امکان‌پذير است به طرف آن برويد. اگر قرار است چند قدم تا آن مکان برداريد شايد بهتر باشد در جای خود سنگر بگيريد. حرکت در هنگام زمين‌لرزه کار بسيار سختی است.

• اگر هنگامی که سرگرم شمارش گوسفندان بوديد اين اتفاق افتاد به سرعت به طرف نزديکترين مکان امن در داخل آپارتمانتان برويد. حتما به همسر و فرزندان و کسانی که با شما زندگی می‌کنند اين مکان را ياد بدهيد. حتی اگر فرصت کرديد چند بار اين کار را تمرين کنيد.

• اگر عادت داريد کنار تختتان پارچ آب بگذاريد حتما از اين به بعد از پارچ و ليوان پلاستيکی استفاده کنيد.



بعد از اين که زلزله اتفاق افتاد...

• بعد از زلزله بسيار دقت کنيد بيشتر آسيب‌ها از اين زمان به بعد شروع ميشود.

• اول اينکه مراقب هر حرکت خود باشيد. به هيچ وجه از تخت خارج نشويد. احتمالاً اين نوشته را در مورد پاکسازی اتاق خواب از تابلو و آينه زياد جدی نگرفتيد، يا شب قبل پارچ آب و ليوان را کنار تخت گذاشته‌ايد و اينها حالا تبديل شده‌اند به بلورهای زيبای شيشه. بعد از زلزله برق‌ها قطع شده‌است و از نور و اين حرف‌ها خبری نيست. حواستان باشد که يک حرکت اضافی می‌تواند باعث بريدگی بسيار بد در پايتان بشود. باز هم حواستان باشد که در اين شرايط که شهر تبديل شده به تل عظيمی از خاک، زخم بسيار راحت عفونی می‌شود. تا حالا اسم کزاز و قانقاريا به گوشتان خورده؟ دوا و دارو هم که ديگر خوابش را ببينيد. پس حواستان باشد به اين راحتی خودتان را زخمی نکنيد.

• اگر دمپايی روفرشی‌تان را پيدا نمی‌کنيد، يک تکه از ملافه روی دشکتان را بکنيد و دور پايتان بپيچيد. سعی کنيد قسمت کف را بسيار کلفت بپيچيد. اگر همسر داريد به او هم توصيه کنيد همين کار را بکند. بسيار سريع عمل کنيد اما هول نشويد تا حال هر چه می‌خواست بشود شده.

• به سرعت فرزند کوچکتان (تا ده سال) را بغل کنيد و به طرف در برويد به همسرتان ماموريت بدهيد به طرف ساک و آب برود. اگر فرزندتان بزرگتر از ده سال است اجازه بدهيد خودش راه برود.

• احتمالاً چهارچوب در خانه از شکل خارج شده‌است. شايد ناچار شديد با کمی زور آن را باز کنيد. اگر خواستيد با زور شانه آنرا باز کنيد، دقت کنيد که خيلی محکم ضربه نزنيد. هيچ کس از آن سمت در خبر ندارد.

• زياد نگران بسته‌نشدن در خانه نشويد. نسبت خانه نيمه‌ويران به افراد دزد بيشتر از آن است که به خانه شما هم دستبرد بزنند.

• به هيچ وجه به اين تصور نباشيد که خانه شما که جلوی زلزله ايستادگی کرده بعد از اين هم جای امنی است. از خانه خارج شويد. حتماً حتماً با لباس گرم خارج شويد. اگر توانستيد يک پتو هم همراه برداريد، سرما هم به اندازه زلزله کشنده است. به گونه‌ای از خانه خارج شويد که گويی بار آخر است که اين خانه را ترک می‌کنيد.

• شما جلو حرکت کنيد. بعد فرزندتان بعد همسرتان. اگر ناچار شديد کودکتان را در بغل بگيريد بهتر است فردی که کودک را در بغل می‌گيرد از عقب حرکت کند. در حين حرکت بسيار دقت کنيد حتما دستان خود را به ديوار (اگر باقی مانده‌باشد) يا نرده يا به چيزی بگيريد. بسيار احتمال دارد که زير پايتان ناگهان خالی شود و اين دست گرفتن کمک می‌کند که پرتاب نشويد.

• اگر در طبقات بالا زندگی می‌کنيد به آرامی سقوط را شروع کنيد. چراغ قوه را شما در دست بگيريد و هر قدم را حساب‌شده برداريد و بعد نور را به عقب بيندازيد که همسر و فرزندتان بتوانند شما را تعقيب کند. به هيچ وجه ندويد.

• اگر بوی گاز شنيديد چراغ قوه را خاموش کنيد و سعی کنيد در تاريکی راهتان را پيدا کنيد. به هيچ عنوان از کبريت يا فندک استفاده نکنيد.

• اگر در طی حرکت از کنار واحدهای همسايه صدای ناله يا کمک آنها را شنيديد توجه نکنيد. دقت کنيد که در حال حاضر نجات جان خودتان و خانواده‌تان در اولويت قرار دارد. يک مکث کوچک برای نجات جان آنان می‌تواند به قيمت جان افراد خانواده خودتان تمام شود.

• در حياط آپارتمان بسيار مراقب باشيد. دهانه تمام چاه‌ها حالا ديگر باز شده‌است، ممکن است با کمی آجر يا سيمان پوشيده‌شده‌باشد و شکل کامل يک دام را برای فرو بردن شما تشکيل داده‌باشد. از کنار ديوار حرکت کنيد تا به در برسيد و زياد سرعت نداشته‌باشيد. اگر برايتان امکان دارد همين الان مکان چاه منزلتان را پيدا کنيد و آنرا شناسايی کنيد.



وقتی به محوطه بيرون خانه رسيديد...

• اگر فکر می‌کنيد که می‌توانيد با دست خالی به کمک همسايه برويد حتماً اين کار را بکنيد.

• خيلی خيلی خيلی مراقب بوی گاز باشيد. اگر اين بو را حس کرديد به سرعت به طرف جهت مخالف آن فرار کنيد. هنگام حرکت سعی کنيد از وسط خيابان يا کوچه عبور کنيد (کنارهای پياده‌رو معمولاً يکی از هزاران دهانه چاهی هستند که حالا ديگر سرپوش ندارند.)



زمانی که از کار نجات همسايه فارغ شديد به دقت اين اعمال را انجام دهيد.

• اگر در مرکز شهر هستيد هر چه سريعتر خود را به سمت خارج شهر برسانيد. به ذهنتان هم خطور نکند که به همراه زن و بچه برای نجات برادر يا خواهر يا پدر و مادری که دو خيابان بالاتر يا پايينتر هستند برويد. من شما را درک می‌کنم که دوست داريد برادر، خواهر، مادر يا پدر خود را هم نجات دهيد، اما فرزندان خود را فراموش نکنيد. شما سوپرمن نيستيد. در ضمن اگر مجرد هستيد حتماً برای نجات افراد خانواده اقدام کنيد. عموماً خطاب من در اين نوشته افراد متأهل است.

• در صورت بروز زلزله بيش از سيصد هزار علمک گاز در تهران منفجر خواهدشد. همانطور که می‌دانيد برای اينکه گاز در لوله‌ها جريان پيدا کند تحت فشار به مايع تبديل می‌شود و شکستن لوله باعث انفجار آن خواهدشد. چون در آن زمان در تهران آبی پيدا نمی‌شود که آتش را مهار کند رفته رفته همه چيزهای سوختنی در تهران خواهدسوخت. حواستان باشد که حتی آسفالت خيابان هم که از مواد قيری تهيه شده‌اند در حرارت خاصی شروع به سوختن ميکند. اما بهترين هيزم دم دست برای آتش‌سوزی وسايل خانه و اتومبيل‌های پر از بنزين هستند. زمانی که آبی برای خاموشی اين آتش نباشد آتش‌های کوچک با هم متحد می‌شوند و آتش بزرگتر تشکيل می‌دهند و اين روند ادامه دارد. احتمالاً کمتر از دوازده ساعت بعد از زلزله آتش‌سوزی‌های بزرگ تمام سطح شهر را پوشانده. اگر در فرار به فضای باز تعلل کنيد احتمالاً در حلقه اين آتش گرفتار خواهيدشد. فرار از اين حلقه‌های آتش چندان کار راحتی نخواهدبود. دودی که از اين آتش‌سوزی بلند خواهدشد به‌شدت مسموم‌کننده و کشنده است. پس اگر در حلقه آتش گرفتار شديد زياد نگران نباشيد؛ قبل از اينکه زنده زنده بسوزيد خفه خواهيدشد.

• نمی‌توانيد زياد به ماشينتان اميد داشته‌باشيد، اما اگر در حاشيه شهر زندگی می‌کنيد و به فرض محال ديديد که خيابان‌ها باز هستند حتماً از ماشينتان استفاده کنيد و به طرف خروجی‌های شهر در جنوب يا غرب شهر برويد. زياد به خروجی‌های شرق تهران اميد نداشته‌باشيد. احتمالاً تمام جاده‌های کوهستانی مسدود خواهدشد.

• حتماً حتماً حتماً همين الان با تک تک افراد خانواده که می‌شناسيد قرار يک فضای باز که بعد از زلزله بتوانيد همديگر را در آنجا ملاقات کنيد بگذاريد. مثل خروجی اتوبان کرج يا ورزشگاه آزادی يا پارک ملت يا ... . شهردار سابق (کرباسچی) بيش از صد قطعه زمين را برای اسکان ساکنان تهران بعد از زلزله در نظر گرفته‌بود که در طی اين چند سال تقريباً تمام اين زمين‌ها تبديل به برج شده‌است. به همين جهت ناچاريد از چند پارک بزرگ و ورزشگاه‌ها برای اينگونه قرارها استفاده کنيد. بعد از زلزله نه اتوبوسی هست که به طرف آنان برويد نه تلفنی هست که از هم خبردار شويد. اين بهترين راه برای پيدا کردن همديگر است. بهتر است قرار ملاقات را برای تنها يک يا دو روز بعد از زلزله بگذاريد، اما اگر فکر می‌کنيد که در محل امنی زندگی می‌کنيد می‌توانيد قرار را برای اولين ساعات بعد از زلزله بگذاريد. اگر فضای خاصی را مشخص نکرده‌باشيد بعيد است به اين سادگی از زنده بودن آنان باخبر شويد.

• اگر فکر می‌کنيد که نياز داريد برای برداشتن پاره‌ای وسايل به داخل ساختمان بازگرديد حتماً تا صبح صبر کنيد. روشنايی هوا بسياری از خطرهای ناپديد را آشکار خواهدکرد.

• به هيچ وجه در طی مراسم زلزله و بعد از آن برای نظافت شخصی از آب استفاده نکنيد. آب موجود را فقط برای آشاميدن استفاده کنيد.

• هر از گاهی به راديوتان يک سر بزنيد اما بعيد است برنامه‌ای از تهران برايتان پخش شود. به فرض محال اگر ايستگاه پانزده خرداد سالم بماند مجری بايد خيلی بيرحم باشد که زن و بچه‌اش را ول کند و بيايد برای شما موسيقی بگذارد. اما ممکن است دو روز بعد از زلزله بتوانند جوری راديو را راه بيندازند.

• اگر آنقدر شانس داشتيد که ماشينتان سالم بود و مسير باز بود، در حرکت از تهران درنگ نکنيد. برای اينکه شک شما را به يقين تبديل کنم چند نکته را يادآوری می‌کنم:
از جمعيت دوازده مليونی تهران حدود هشت مليون نفر بعد از زلزله زنده خواهندماند. هر سه سد اطراف تهران ضد زلزله نيستند و از بين خواهندرفت. حتی دسترسی به چاه‌ها برای استفاده از آب آنها غيرممکن خواهدبود. برای تأمين آب اين جمعيت عظيم هيچ کاروان تانکری روی زمين کافی نخواهدبود. در نتيجه استفاده از آب غيربهداشتی اجتناب‌ناپذير خواهدشد. ضمن اينکه مسئله اسکان و تغذيه اين جمعيت عظيم بعد از چند روز مشکلی غيرقابل‌حل خواهدشد. از طرفی استفاده از آب آلوده باعث همه‌گير شدن بيماری‌های عفونی و اسهال و وبا خواهدشد و ...
چاره‌ای نيست. بايد اين شهر را به قصد يکی از شهرهای نزديک تهران ترک کرد. می‌توانيد بعد از اينکه همراهانتان را در آنجا اسکان داديد برای کمک به عمليات نجات بازگرديد.

• در حين عمليات نجات حواستان به آتش باشد. از دست شما يکنفری کار زيادی برنمی‌آيد. اگر با مصالح ساختمانی سر و کار داشته‌باشيد منظور من را خوب درک می‌کنيد. به همين جهت اگر در جايی ديديد که چند نفر سعی می‌کنند فردی را از خاک بيرون بکشند به کمک آنها برويد. می‌توانيد بعد از آنها خواهش کنيد که برای کمک عزيزان شما بشتابند. بسياری از نجات‌ها در اين زمان با همکاری جمعی معنی پيدا می‌کند.

• اگر خواستيد برای خروج فردی که از زير آوار فرياد می‌کشد برويد دو نکته را فراموش نکنيد:
اگر واقعا فکر می‌کنيد می‌توانيد اينکار را بکنيد، حتماً يک کلنگ داخل ماشينتان بگذاريد. بعد از زلزله می‌فهميد مخترع آن چه نعمتی را اختراع کرده‌است.
اگر نيمی از بدن فردی را بيرون از آوار ديديد با کمک کلنگ و احتمالاً دو سه نفر ديگر شايد بتوانيد از زير خاک خارجش کنيد. اگر تنها از زير هزاران کيلو آوار صدايش را شنيديد بهتر است دست به هيچ اقدامی نزنيد تا شايد کمک‌های خاص با وسايل ويژه برسند.
هنگام خروج همان فردی که نيمه در آوار قرار دارد بسيار حساب‌شده عمل کنيد. يک حرکت اشتباه می‌تواند باعث شود که ديوار نيمه‌خراب روی سرش خراب شود و برای هميشه صدايش قطع شود. می‌دانستيد يکی از بيماری‌های روانی رايج بعد از زلزله مختص کسانی است که با همين حرکت اشتباه باعث مرگ عزيزی شدند و تا آخر عمر خود را سرزنش می‌کنند که چرا آن روز آن حرکت اشتباه را کردند؟

• يک نکته ديگر: همين الآن به همه دوستانی که دوستشان داريد اين نکته ها را بگوييد. به برادر، خواهر و مادر و پدر.

• اگر پدر و مادر شما هم مثل والدين من به شدت مذهبی هستند و معتقدند که امام حسين اجازه زلزله در تهران را نمی‌دهد، برايشان ثابت کنيد که اکثر شصت هزار نفری که در دهه گذشته در اثر زلزله در همين ايران مردند همه‌شان مسلمان بودند.

from:http://membres.lycos.fr/tehraneq/Text/01.page

5/24/2004

قابلاما دیغیر لانیپ قاپاغین تاپیپ
قابلمه قل خورده درشو پیدا کرده

گمی ده اوتوروپ گمی چه جز چیخادیر
در کشتی نشسته چشم صاحب کشتیو در میاره

-azin-

5/15/2004

این نوشته تقدیم و جواب گیل آوا

یه روز یه سوسک سر از تخم بیرون آورد و دور و برشو نگاه کرد و دنبال مامانش گشت.
در هر صورت اونم یه موجود زنده بود و احیاج به یه مامان مهربون داشت تا راه و رسم زندگیو مهربونی رو یادش بده. اونه گشت و گشت. اما سوسک کوچولو هیچ کسو پیدا نکرد. همه اونو از خدشون میروندن به بهانه ی اینکه یه سوسکه و چونکه سوسکه زشته و چونکه زشته حق زنده بودن و زندگی کردن رو نداره.
اونا هیچ کدوم نمیفهمدین. هیچ کس هیچی نمیفهمیدو اونا همشون سرشون توی دنیای قشنگ و رویایی خودشون بود و هیچ براشون اهمیت نداشت که بزارن سوسک بیاد توی این دنیا یه نه!
روزها همینطور آرام و کسل کننده میگذشتن تا اینکه سوسکه با موریانه آشنا شد. اون خیلی سریع فکر کرد که موریانه مادرشه. چون موریانه مهربون بود و موریانه با اون حرف میزد و موریانه از اون بدش نمیومد و موریانه اونو از خودش نمیروند.
سوسک بزرگ شد. و سوک از زندگیش لذت برد چون یه مامانه مهربون داشت. هرچند اون مامان هیچوقت نتونست یه درختو قورت بده. هرچند اون مامان خیلی ضعیف بود.
آخرش یه روز که داشتن با هم تو جنگل قدم میزدن یه درخت صاف افتاد روی موریانه و اون مرد. آره اون مرد و از اون به بعد سوسک هر شب که به ستاره ها نگاه میکرد اشک توی چشماش جمع میشد. چون یاد موریانه می افتاد و آرزو میکرد که کاش یه موریانه ی دیگه اونجاها پیدا بشه.
کاش من یه موریانه توی دورافتاده ترین جنگل جهان بودم و میتونستم نزارم که سوسکه هر شب گریه کنه. هرچند هیچ وقت نتونم یه درخت گنده رو قورت بدم.
مردم اینو نمیفهمن. هیچ کس نمیفمه. هیچ کس.
-azin-

هیچ کس از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
پشت دریاها شهریست
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از ای خاک غریب
که در آن هیچکسی نیست که در بیشه ی عشق
قهرمانان را بیدار کند.
دور باید شد دور
دوووووووووور

5/08/2004

يه وقتايی خسته ای ، خسته . و فقط دلت می خواد يه دوست ، دستی بزنه پشتت و بگه " هی ، من اينجاما " ، همين ! .. اون وقتايی که نميای رسما اعلام کنی که آقا جان نيازمند ياری سبزتان هستيم ! .. اون وقتايی که مثل هميشه بايد حالت خوب باشه و حالت خوب نيست و دلت می خواد ناغافل يکی بياد تو رو فقط به خاطر خودت از اون مودی که هستی در بياره .. اون يه وقتا ، هيشکی نيست .

5/06/2004

تو به من خندیدی
من هیچی ندزدیده بودم
من فقط خودم بودم. خودم و خودم و خودم و ...
سیندرلا عروس شد. سیندرلا عروس شد.
من فقط توی حجاب شرقی خودم بودم
من هیچی نبودم.
حتی صدام هم صدای خودم نبود.
حتی گریه ام هم ماله خودم نبود
چون میدونستم درونمو نمیتونم بهت بگم.
نه اینکه نفهمی
من فقط توی حجاب شرقی خودم بودم
سیندرلا عروس شد.

5/04/2004

برای من بگید که نظرتون درباره ی نسل بعدی موتورهای جستجوگر اینترنتی (مثل گوگل )چیه و اصولا الان این موتورها و مخصوصا گوگل چه مشکلاتی دارن؟
What's the next generation of internet search engines?